English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7455 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fuel endurance U قدرت پایداری سوخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
persistency U پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense U پایداری داخلی پایداری ملی
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
commorant U پایداری
consistence U پایداری
stableness U پایداری
resists U پایداری
hold one's ground U پایداری
endurance U پایداری 0
stickability U پایداری
consistency U پایداری
resist U پایداری
resisted U پایداری
resisting U پایداری
permanence U پایداری
permanency U پایداری
constancy U پایداری
permanencies U پایداری
hold one's own U پایداری
consistent U پایداری
resistance U پایداری
stability U پایداری
perenniality U پایداری
persistence U پایداری
staidness U ارامش پایداری
lateral stability U پایداری عرضی
neutral stability U پایداری بی تفاوت
light stable U پایداری نور
neutral stability U پایداری خنثی
stability of an emulsion U پایداری امولسیون
stability constant U ثابت پایداری
static stability U پایداری استاتیک
frequency stability U پایداری فرکانس
stability U پایایی پایداری
inherent stability U پایداری ماندگار
elastic stability U پایداری ارتجاعی
optical stability U پایداری نوری
staying power U نیروی پایداری
kinetic stability U پایداری جنبشی
kinetic stability U پایداری سینتیکی
stability of slope U پایداری ترانشه
plastic consistency U پایداری خمیری
retentivity U پایداری مغناطیسی
resistance adjustment میزان پایداری
consistency of concrete U پایداری بتن
creep strength U پایداری خزشی
thermodynamic stability U پایداری ترمودینامیکی
soil consistence U پایداری خاک
stabilizing U پایداری کردن
fixity U قرار پایداری
negative stability U پایداری منفی
people forces U نیروی پایداری
speed stability U پایداری سرعت
stability calculation U حساب پایداری
longitudinal stability U پایداری طولی
directional stability U پایداری سمتی
directional stability U پایداری جهشی
spiral stability U پایداری چرخشی
statics U دانش پایداری نیروها
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
ligand field stabilization energy U انرژی پایداری میدان لیگاند
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
creep strength depending on time U پایداری خزشی تابع زمان
half residence time U نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e U energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
warping U پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
burner frame U سوخت
firing U سوخت
stoker U سوخت
power fuel U سوخت
combustion U سوخت
dissimilation U سوخت
propellants U سوخت
fuelled U سوخت
gasoline U سوخت
catabolism U سوخت
fuels U سوخت
propellant U سوخت
fueled U سوخت
fuel U سوخت
fuelling U سوخت
refueling U سوخت گیری
refuelled U سوخت گیری
metabolic U سوخت و سازی
thickened fuel U سوخت جامد
raw fuel U سوخت خام
refueled U سوخت گیری
refuels U سوخت گیری
rocket fuel U سوخت موشک
rocket fuel U سوخت راکت
stoke U سوخت ریختن در
stoked U سوخت ریختن در
oil firing U سوخت روغنی
stokes U سوخت ریختن در
stoking U سوخت ریختن در
refuelling U سوخت گیری
tank U ماشین سوخت
octane U سوخت ماشینی
fossil fuels U سوخت سنگوارهای
fossil fuel U سوخت سنگوارهای
metabolism U سوخت وساز
metabolism U سوخت و ساز
fueling U سوخت گیری
metabolisms U سوخت وساز
metabolisms U سوخت و ساز
fireman U سوخت انداز
stoker U سوخت انداز
feeders U سوخت رسان
feeder U سوخت رسان
refuel U سوخت گیری
fuel grade U درجه سوخت
solid propellant U سوخت جامد
firemen U سوخت گیر
firemen U سوخت انداز
fireman U سوخت گیر
tankers U مخزن سوخت
fuelling U سوخت موتور
fuel U سوخت دادن
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
chokes U دریچه سوخت
choked U دریچه سوخت
choke U دریچه سوخت
fule pump U تلمبه سوخت
fule pump U پمپ سوخت
fule injection U تزریق سوخت
fuel U سوخت موتور
chemical fuel U سوخت شیمیایی
fuelling U سوخت دادن
bulk petroleum U سوخت مخزنی
fuelled U سوخت موتور
fuelled U سوخت دادن
carburator U سوخت رسان
fueled U سوخت موتور
fueled U سوخت دادن
fuel tap U شیر سوخت
fuel tank U مخزن سوخت
fuel storage U انبار سوخت
jetted U سوخت پاش
jets U سوخت پاش
jet U سوخت پاش
domestic fuel U سوخت خانگی
fuel consumption U مصرف سوخت
fuel air pump U بوستر سوخت
fire teazer U سوخت انداز
firer U سوخت انداز
jetting U سوخت پاش
fuel economy U اقتصاد سوخت
fuel pump U پمپ سوخت
fuel meter U سوخت سنج
fuel manifold U چندراهی سوخت
fuel injection U سوخت رسانی
fuel gas U سوخت گازی
fuel filter U صافی سوخت
fuel engineering U مهندسی سوخت
feed tank U مخزن سوخت
fuels U سوخت دادن
tanker U مخزن سوخت
burners U سوخت پاش
liquid fuel U سوخت مایع
solid fuel U سوخت جامد
burner U سوخت پاش
liquid propellant U سوخت مایع
The house burned down . U خانه سوخت
metabolical U سوخت وسازی
motor fule U سوخت موتوری
atomisers U سوخت افشان
atomisers U سوخت پاش
atomizer U سوخت پاش
atomizers U سوخت افشان
atomizers U سوخت پاش
it excited my pity U دلم سوخت
ion burn U یون سوخت
aviation fuel U سوخت هواپیما
gas fuel U سوخت گازی
Recent search history Forum search
1حرف زوری به انگلیسی
2معنی اسم تیتان چیست؟
1adjust strength: press strength button you can adjust the strength which you need
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com